تو هستی . . .
سلام کوچولوی خاله عزیزم این وبلاگ رو برات درست کردم تا از خاطرات تو و مامانت برات بنویسم که بدونی چقدر برامون عزیزی .
عزیزکم چند روزی بود که مامانت همش نگران بود و منهم بهش دلداری می دادم تا اینکه ٤ شنبه برای مامانی یه بی بی چک گرفتم وقتی استفاده کرد مطمئن بودم که بارداره ولی فرداش برای اطمینان بیشتر به آزمایشگاه رفت و یه تست داد وقتی که رفتیم جوابش رو بگیریم من نرفتم مامانت رفت و اومد برگه رو ازش گرفتم و دیگه شک به یقین تبدیل شد حالا دیگه یه کوچولو تو شکمش بود خیلی خوشحال شدیم من به مامان بزرگت زنگ زدم مامان بابات و تبریک گفتم مامانت و مامانی هم خیلی خوشحال بودن منهم که ذوق زده شده بودم دیگه نی نی من هم تنها نبود ولی عسل خاله یه مشکلی هست مامانت یک هفته پیش وقتی تو هم تقریبا یک هفته ات بوده رفته عکس رادیولوژی از دندونش گرفته همه ما خیلی ناراحتیم بخاطر تو عزیزم خدا کنه که هیچی نباشه و تو اون موقع خیلی کوچولو بوده باشی یعنی یه هسته باشی نمی دونم همه اینها دست خداست می خوام که خودت برای خودت دعا کنی فرشته آسمونی امیدوارم بعد از ٩ ماه ببینمت خدایا خودت کمک کن .