تو هستی . . .
سلام کوچولوی خاله عزیزم این وبلاگ رو برات درست کردم تا از خاطرات تو و مامانت برات بنویسم که بدونی چقدر برامون عزیزی . عزیزکم چند روزی بود که مامانت همش نگران بود و منهم بهش دلداری می دادم تا اینکه ٤ شنبه برای مامانی یه بی بی چک گرفتم وقتی استفاده کرد مطمئن بودم که بارداره ولی فرداش برای اطمینان بیشتر به آزمایشگاه رفت و یه تست داد وقتی که رفتیم جوابش رو بگیریم من نرفتم مامانت رفت و اومد برگه رو ازش گرفتم و دیگه شک به یقین تبدیل شد حالا دیگه یه کوچولو تو شکمش بود خیلی خوشحال شدیم من به مامان بزرگت زنگ زدم مامان بابات و تبریک گفتم مامانت و مامانی هم خیلی خوشحال بودن منهم که ذوق زده شده بودم دیگه نی نی من هم تنها ن...
نویسنده :
مامان بهناز
14:32